کد مطلب:317103 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:265

حسین و یزید
قبلا از پیشگاه مبارك اباعبدالله الحسین (ع) پوزش می طلبم كه نام مباركش را در كنار نام یزید قرار دادم زیرا مشخصات اخلاقی و خانوادگی صاحبان این دو نام به قدری با هم تفاوت دارد كه حدی بر آن متصور نیست... ولی چه می شود كرد این جبر زمان و جبر تاریخ است كه همواره صفات و مشخصات متضاد را در كنار هم قرار می دهد و در برابر هم می گذرد مثلا پیوسته در مقابل عدل و داد به ظلم و ستم و در برابر نور و روشنائی - ظلمت و تاریكی و در قبال علم و دانش- جهالت و نادانی قرار گرفته و همیشه این كلمات و این صفات متضاد، مترادف یكدیگر به كار رفته اند و همچنین این پیش آمد روزگار است كه بایستی نام مبارك حسین (ع) در كنار



[ صفحه 106]



اسم یزید گذارده شود.

ولی در ضمن، این امر یك حسن و خوبی دارد و آن این است همانطور كه انسان در قبال شنیدن كلمات تاریكی و ظلمت، به خودی خود نور و روشنائی در نظرش مجسم می گردد به همان قسم نیز به محض آن كه نام یزید به گوش می خورد بلافاصله اسم حسین (ع) كه نمودار تقوی و پرهیزگاری می باشد به فكر انسان خطور می نماید و خواه و ناخواه تفاوت این عنصر كه یكی نمونه بزرگی و آقائی و دیگری نمونه فسق و فجور می باشد در نظر مجسم می گردد.

اصولا بایستی به این نكته مهم توجه داشت عمل معاویه مبنی بر تعیین فرزندش یزید به عنوان جانشینی و بعدا به عنوان خلیفه مسلمین صد در صد و صرفا محض تأمین حكومت آتیه فرزندش نبوده بلكه نكته اساسی تر و مهمتری نیز در لابلای آن به چشم می خورد كه كمتر تاكنون مورد توجه مورخین و نویسندگان قرار گرفته است. شما می دانید كه ابوسفیان و معاویه از سرسخت ترین مخالفان اسلام و پیامبر گرامی و خاندان رسالت بودند و در كلیه غزوات و جنگها علیه مسلمین



[ صفحه 107]



می جنگیدند و در اواخر امر هم كه اسلام آوردند صرفا جنبه تظاهر داشت و گرنه باطنا و قلبا به اسلام نگرویدند. همواره سعی و كوشش آنها متوجه این امر بوده تا به هر طریقی است ضربه های خرد كننده بر پیكر اسلام وارد سازند و عظمت اسلام و مقام رسول و خانواده گرامی او را از اهمیت بیندازند و به وسیله آن، آتش كینه و خصومت قدیمی و ریشه دار خود را فرونشانند. این فكر در معاویه بعد از جریاناتی كه بین او و مولای متقیان و حضرت امام حسن (ع) روی داد شدیدتر گردید و صورت حادتری به خود گرفت و تمامی هم و فكر او مصروف پیدا كردن راهی در این باره می گردید، مسئله جانشینی یزید این راه را برای او هموار كرد. چه بهتر از این كه فرزندش یزید را در مقامی بگذارد و در مرتبه ای قرار دهد كه ویژه پیامبر اكرم، مولای متقیان و حضرت امام حسن (ع) و سایر ائمه اطهار است شما مطمئن باشید كه معاویه بهتر از هر كس فرزند خود را می شناخت و می دانست كه به هیچ وجه صلاحیت احراز چنین مقامی را ندارد ولی او می خواست با گماردن یزید در رأس حكومت اسلامی، توهین و جسارت خود را به اسلام به منصه



[ صفحه 108]



ظهور و عمل برساند و از ارزش خانواده رسالت بكاهد.... و به همین دلیل مفاد صلح نامه را كه طبق آن انتخاب خلیفه مسلمین بعد از معاویه با جامعه مسلمین بود نادیده انگاشت و قلم بطلان بر آن كشید.

معاویه آگاهی كامل داشت كه اگر انتخاب خلیفه به شورای مسلمین واگذار شود به طور حتم حضرت امام حسین به اتفاق آراء انتخاب خواهد گردید و در نتیجه پایه های حكومتی كه تا آن حد برای آن جانفشانی كرده از خانواده امویان خارج خواهد شد لذا نقشه حكومت آتی فرزندش را به نحوی كه ذكر شد پی ریزی نمود.

اینك برای آنكه اختلاف و تفاوتی كه از جمع جهات بین حضرت امام حسین (ع) و یزید بن معاویه وجود داشت روشن تر گردد توجه خوانندگان گرامی را به جدول و آمار صفحه بعد جلب می نمائیم:



[ صفحه 109]



جدول و مشخصات خانوادگی سیدالشهدا و یزید

مشخصات خانوادگی: حضرت امام حسین، یزید

جد (پدربزرگ) حضرت امام حسین: حضرت محمد (ص) پیامبر اكرم

جد (پدربزرگ) یزید: ابوسفیان

جده (مادربزرگ) حضرت امام حسین: حضرت خدیجه

جده (مادربزرگ) یزید: هند جگرخوار

پدر امام حسین) ع (: مولای متقیان (ع)

پدر یزید: معاویه

مادر امام حسین) ع (: حضرت فاطمه

مادر یزید: میسیون (دختر دهاتی)

علم و دانش امام حسین) ع (:تسلط كامل در امور مذهبی - فقه و اصول و سایر علوم مربوطه به ویژه در قرآن كریم

علم و دانش یزید: فقط سرودن شعر

فضائل اخلاقی امام حسین) ع (:امانت - درستكاری - نجابت - جوانمردی - بخشش - سخاوت

فضایل اخلاقی یزید: فسق و فجور - عشقبازی - لاابالیگری

زهد و تقوی امام حسین) ع (: انجام فرائض دینی - امر به معروف و نهی از منكر - توجه كامل به مبدأ

زهد و تقوی یزید: قماربازی - بی اعتناء به اصول دین - شرابخواری



[ صفحه 110]



نگاهی دقیق و منصفانه به آمار و نمودار فوق هر توضیحی را زائد خواهد ساخت و درمی یابیم كه تفاوت ره از كجاست تا به كجا و بنا به اصطلاح معروف تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

ولی نباید از نظر دور داشت كه این عمل معاویه یعنی انتصاب یزید یك حسن و یك خوبی در برداشت و آن، این بود كه نیات واقعی و پلید معاویه و به طور كلی امویان را به ویژه بعد از واقعه كربلا برملا ساخت و باعث گردید حكومت آن كمتر از مدتی كه انتظار می رفت دچار سقوط و اضمحلال گردد.

و برای اینكه این امر با توجه به منابع خارجی روشن تر گردد. قسمتی از كتاب زندگانی «سیدالشهدا» كه به قلم عمر ابوالنصر نویسنده و دانشمند سوریه به رشته تحریر درآمده و مترجم محترم آقای سید جعفر غضبان به ترجمه آن همت گمارده اند عینا نقل می كنیم [1] .



[ صفحه 111]



«بلی معاویه این طور می خواست ولی خدا طور دیگر خواست. سقوط حكومت معاویه و پسرش و متلاشی شدن بساط حكمروائی آنها در ظرف چند سال كه از عدد انگشتان یك دست هم كمتر بود شاهد خوبی است كه خدا نخواست. تاریخ به خوبی تمام حوادث را روشن ساخت و به ما نشان داد حكومتی كه برای بنی امیه به راحتی به دست معاویه تهیه شده بود به زودی منقرض گردید و دیگر نه مملكتی ماند و نه حكومتی و حتی زندگانی آنها هم به هم خورد و افراد آنها منقرض شده و به قدری منفور و سرشكسته شدند كه نسب خود را مخفی كردند».



[ صفحه 112]




[1] كتاب مزبور از انتشارات مجله ماه نو مي باشد و خوانندگان را به قرائت آن توصيه مي نمائيم.